در و دیوار میفهمند
انقدر تکرار نکن اشتباهات گذشته رو!
من از در و دیوار دیگه دارم خجالت میکشم!
اونها از شنیدن آوای ناهنجارت خسته شدن!
و احتمالن...از شنیدن گریه ها و ناله های روز و شب من...
و زمین از اشک های داغم که روش چکیده میشه...
گریه کن...
گریه کن...
گریه کن...